دیابت مامانی
سلام عزیزای دلم
دوباره مامانی فردا باید بره دکتر آخه مامانی دیابت بارداری گرفته هفته پیش خانم دکتر برای قند و تیروئید مامانی کلی آزمایش نوشته فردا باید برم بیمارستان آتیه تا آزمایشامو بدم صبح ناشتا باید برم دلم برای شما کوچولوهام می سوزه که چند ساعتی باید گرسنه باشین .
هر روز توی خونه قندمو با دستگاه تست قند تست می کنم اگر قند نخورم خوبه ولی اگه بخورم میره بالا شوخی کردم مامانی لب به قند نمیزنه
ولی مامان شکموی شما که عاشق شیرینی جات از همه چی محروم شده نه شیرینی میتونم بخورم نه شکلات نه بستنی نه آبمیوه حتی بعضی میوه ها هم ممنوعه
سیب زمینی و ماکارونی هم ممنوعه
برنج و نون هم کم باید بخورم آخه به این آقای دکتر بگو من چی بخورم تا شما نی نی ها گرسنه نمونید
اصلا" ناراحت نیستم مامانی تحمل میکنه تا نینی های سالمی بدنیا بیاره آخه قند بالا برای نی نی ضرر داره
دو روز دیگه شش ماهمون تموم می شه به سلامتی می ریم تو هفت ماه
راستی آخر هفته باید شش تا آمپول بتامتازون بزنم تا ریه های شما کوچولوهای قشنگم زودتر رشد کنه اگه خدایی نکرده زودتر بدنیا اومدین مشکل تنفسی نداشته باشید
من می دونم شما نینیهای قوی هستین خوب غذا می خورین خوب هم رشد می کنین و به موقع به دنیا می آیید
مامانی همش نگرانه که شما خیلی فسقلی باشید آخه شما دو تا هستید نسبت به یک قلو ریزه ترید حالا اگه هفت ماهه هم بدنیا بیایید کوچولوتر ولی خدا نکنه زود بدنیا بیایید
این روزا مامانی همش استراحت می کنه اصلا" از خونه بیرون نمی ره همش روی تخت استراحت میکنه فقط وقتی وقت دکتر داریبم می ریم بیرون دکتر گفته باید استراحت زیادی داشته باشم .
طفلکی مامان جون شش ماهه با مهربونی از ما پرستاری می کنه راست میگن هیچ کس مامان آدم نمی شه مامانا خیلی مهربونن باید قدرشونو بدونیم. مامان جون دوستت داریم