ستایش و نیایش دوقلوهای مامان و باباستایش و نیایش دوقلوهای مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه سن داره

دوقلوهای مامان و بابا

دلم گرفته

1390/4/9 16:07
808 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترای نازنینم

امروز پنج شنبه مبعث حضرت محمد ( ص ) است 103. عید همه مسلمانان مبارک.

امروز روز شادی و عروسی و مهمونی است . ولی من از صبح که از خواب بیدار شدم گریه امانم نمیده همینطور دارم گریه می کنم نمی دونم چرا ؟Crying 1

انگار تمام غمهای دنیا اومده توی دل من دلم میخواد اونقدر فریاد بزنم تا خودمو خالی کنم حالا که دو هفته بیشتر تا زایمانم نموده تحملم رو از دست دادم .

مثلا" من می خوام مامان شما دو تا نی نی کوچولو بشم و به شما درس استقامت و حوصله و صبر بدم .

نمی دونم چرا ؟ شاید از عوارض بارداری باشه .

توی خونه پوسیدم از بس استراحت کردم Poutyتنها تفریح من دکتر رفتنه.همه از دکتر رفتن بدشون می یاد ولی من توی این هشت ماه عاشق دکتر رفتن هستم چون به این بهانه می رم بیرون.

دلم می خواست بابایی این دو سه روز می یومد پیشم دلم میخواست سرزده می یومد و منو غافلگیر می کرد ولی حیف که امتحان داره و مونده تا امتحاناتشو بخونه .

امروز وقتی بهم زنگ زد زدم زیر گریه طفلکی کلی ترسید ولی دست خودم نیست از صبح همینطوری گریم می گیره . ساعت ٣ رفت فرودگاه بلیط بگیره بیاد ولی آژآنس  سستمشون قطع بود بلیط برگشت نمی تونست بگیره . اگر هم می یومد فایده ای نداشت چون یک روز بیشتر نمی تونست بمونه .

 عزیزای دلم مامانی رو ببخشید امروز خیلی ناراحتتون کردم .

 

مامان همیشه دوستتون داره و همیشه مراقبتونه .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

وفا
10 تیر 90 13:33
آخـــــــــــی عزیزم آروم باش اینا همه عوارض بارداریه منم خیلی وقتا اینجوری میشم دقیقا منم تنها بیرون اومدنم به خاطر دکتر رفتنه همچین مواقعی فقط به نی نی های نازت فکر کن و به شیطنتاشون این روزا هم میگذره آروم باش عزیزم
مامان فرشته
10 تیر 90 19:58
سلام عزیزم خوبی ؟ الهی قربونت برم می دونم هم دوری از همسرت هم سنگینی و گرما واقعاً آدمو کلافه و عصبی می کنه چه جالب برات زده تاریخ زایمان رو دو هفته دیگه ؟ به من هنوز چیزی نگفته ان شاا... به سلامتی
مامان و بابا دوقلوها
11 تیر 90 11:01
عزیزم از اینکه تنهات گذاشتم مرا ببخش انشاءا... این چند روز هم تمام می شود و مجدداٌ در کنار هم خواهیم بود همسرت