هفته سی و پنجم
سلام عروسکهای خوشگل مامان
امروز یکشنبه 12 تیر مامانی برای بدنیا اومدنتون داره روز شماری می کنی یه جورایی شمارش معکوس.
خانم دکتر وقت زایمان رو 23 تیر داده دیگه چیزی نمونده آخر همین هفته که بابایی بیاد و بره هفته بعد باید برای زایمان بریم بیمارستان .
خانم دکتر برای یک هفته رفته خارج از کشور کنگره پزشکی دارن . همش دعا میکنم یه موقع شما وروجکهای مامانی زودتر بدنیا نیایید تا خانم دکتر برگرده .
لباسهای کوچولو موچولوتونو مامان جون شسته و ساک لوازمتونو هم از سه هفنه قبل آماده کردیم فقط مونده هفته دیگه تختتون رو باز کنیم و آمادش کنیم مامانی قربون لباساتون بره که فینگیلیه .
روز جمعه 10 تیر نامزدی پسر عمه مامانی بود خیلی دلم می خواست برم ولی نتونستم چون راه دور بود ترسیدم برم . عمه پریسا و عمو حامد اومدن دنبالم و منو بردن خونه مادربزرگ و تا شب اونجا بودم و شب ساعت 1 منو برگردوندند خونه مامان جون .
راستی دخملای خوشگلم هفته پیش شنبه که رفتم سونوگرافی آقای دکتر سونو سه بعدی کرد البته چون هفته ها بالا بود فقط از صورت نازنین شما دو تا عکس سه بعدی داد مامان قربون صورتهای خوشگل و گردتون بشه که مثل گل می مونه .
این آخرین سونو بود سونو وزن گیری . وزن قول اول 1912 گرم بود البته این سری دخملم که سمت چپ مامانی هستی وزن شما بیشتر از آجیت بود . وزن شما دخملم که سمت راست مامانی لالا کردی 1809 گرم بود که کمتر رشد کردی .
و همه چی خدارو شکر سالم و نرمال بود . خدایا شکرت.
پروانه های رنگارنگم مامان عاشقتونه و برای همیشه مراقبتون .