ستایش و نیایش دوقلوهای مامان و باباستایش و نیایش دوقلوهای مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

دوقلوهای مامان و بابا

هفته سی و پنجم

سلام عروسکهای خوشگل مامان امروز یکشنبه 12 تیر مامانی برای بدنیا اومدنتون داره روز شماری می کنی یه جورایی شمارش معکوس. خانم دکتر وقت زایمان رو 23 تیر داده دیگه چیزی نمونده آخر همین هفته که بابایی بیاد و بره هفته بعد باید برای زایمان بریم بیمارستان . خانم دکتر برای یک هفته رفته خارج از کشور کنگره پزشکی دارن . همش دعا میکنم یه موقع شما وروجکهای مامانی زودتر بدنیا نیایید تا خانم دکتر برگرده . لباسهای کوچولو موچولوتونو مامان جون شسته و ساک لوازمتونو هم از سه هفنه قبل آماده کردیم فقط مونده هفته دیگه تختتون رو باز کنیم و آمادش کنیم مامانی قربون لباساتون بره که فینگیلیه . روز جمعه 10 ...
12 تير 1390

دلم گرفته

سلام دخترای نازنینم امروز پنج شنبه مبعث حضرت محمد ( ص ) است . عید همه مسلمانان مبارک. امروز روز شادی و عروسی و مهمونی است . ولی من از صبح که از خواب بیدار شدم گریه امانم نمیده همینطور دارم گریه می کنم نمی دونم چرا ؟ انگار تمام غمهای دنیا اومده توی دل من دلم میخواد اونقدر فریاد بزنم تا خودمو خالی کنم حالا که دو هفته بیشتر تا زایمانم نموده تحملم رو از دست دادم . مثلا" من می خوام مامان شما دو تا نی نی کوچولو بشم و به شما درس استقامت و حوصله و صبر بدم . نمی دونم چرا ؟ شاید از عوارض بارداری باشه . توی خونه پوسیدم از بس استراحت کردم تنها تفریح من دکتر رفتنه.همه ا...
9 تير 1390

چرا رفتار دو قلو ها متفاوت است

  از آنجا که دی ان آی دوقلوها کاملا یکسان نیست. لهذا آن ها از نظر ظاهری و رفتاری از هم متفاوتند. یک گروه تحقیق استرالیایی بیش از دویست دوقلو را در این زمینه تحت نظر قرار دادند.     جام نیوز، شبکه یورونیوز درتاریخ 27 ژون 2011 (6/4/90) به ژن ها دوقلوها پرداخت و گفت: دی ان آی دوقلوها کاملا یکسان نیست. به همین دلیل آن ها از نظر ظاهری و رفتاری از هم متفاوتند. یک گروه تحقیق استرالیایی بیش از دویست دوقلو را در این زمینه تحت نظر قرار دادند. اپی ژنتیک نظریه ای در زمینه توارث است که می گوید ژن دارای “حافظه ای” درباره یک واقعه است. اپی در یونانی به معنای بالاتر و فراتر است، پس می توان آن را فراژنتیک ن...
8 تير 1390

یک اشتباه کوچک

سلامی دو باره به دخترای گلم هستیهای مامان و بابا دردونه های فسقلی ستاره های آسمون مامان و بابا وروجکهای نازنینم   مامانی از ذوقش یک اشتباه کوچولو کرده . یک هفته سن شما کوچولوهامو زیادتر حساب کردم مثلا"‌امروز که سه شنبه ٧/٤  ٣٣ هفتمون تموم می شه ولی من ٢٤ هفته حساب کردم باید هفته های قبلی رو هم درست کنم . رفتم سونوگرافی آقای دکتر که حساب کرد تازه متوجه شدم که من از اینکه ذوق داشتم شماها رو زودتر ببینم یک هفته جلو جلو حساب کرده بودم . همنفسای مامانی عاشقتونم و همیشه مراقبتونم .     ...
7 تير 1390

هفته سی و چهارم

سلام گلهای خوشبوی مامانی باورم نمی شه که ٣٤ هفته داریم باهم زندگی می کتیم . زندگی و همنفس بودن با دو تا فرشته کوچولو که همه جا باهاته از لذت بخش ترین لذایذ دنیاست . ماشاءالله نفسهای مامانی خیلی حرکاتتون قوی شده . همه جای دل مامانی رو گرفتین احساس می کنم دیگه جای خالی توی دلم ندارم . فردا شنبه وقت آخرین سونو داریم سه هفته است برای سونو فردا لحطه شماری می کنم تا شما دو تا همدمامو ببینم . هر چه بیشتر می گذره بیشتر احساستون می کنم حس می کنم دستهای کوچولوتونو گرفتم زل می زنم به صورتهای مثل ماهتون مامانی فدای صورت خوشگل دختراش بشه . راستی دو هفته پیش تخت و ساک لوازمتونو خریدیم ولی هنوز کالس...
3 تير 1390

هفته سی و سوم

سلام وروجکهای مامانی  این روزها خیلی تردید دارم .چون دکتر سونوگرافی سلامت سه ماهه سوم و وزن گیری شما خوشگلامو برام نوشته . روز شنبه وقت دارم ولی آقای دکتر وقت سه بعدی بهم نداد گفت چون دوقلو هستی خیلی طول می کشه . هر جا زنگ می زنم برای سونو سه بعدی یا وقت ندارن یا قیمت های نجومی میدن خیلی دلم می خواست سونو سه بعدی رنگی ازصورتهای ناز شما داشته باشم ولی مثل اینکه قسمت نیست از طرفی هم دلم می خواد برم پیش خود آقای دکتر چون از اول اونجا سونو شدم و کارش دقیق است . هفته پیش حرکتهای شما نی نی تپلی سمت راست رو خیلی حس نمیکردم . روز پدر که رفته بودیم خونه بابا بزرگ از عمه پریسا خواستم که با گوشی صدای قلبتونو...
1 تير 1390

پدر روزت مبارک

باور کن ماه هاست زیباترین جملات را برای امروز کنارمی گذارم، اما امشب همه جملات را فراموش کرده ام، همینطور بی وزن و بی هوا آمدم بگویم . پدرم روزت مبارک . . . روز مرد رو به همه پدر هاي دنيا تبريك ميگم خداوند عنایت کرد من نیز بعد از ١٠ سال پدر دارم می شوم  
30 خرداد 1390

روز پدر مبارک

بابایی ما بهترین بابای دنیاست. با اینکه خیلی از ما دوره ولی هر هفته میاد  و به ما سر میزنه. بابایی خیلی دوست داشتیم که همیشه پیش ما باشی و با اون دستای مهربونت ما رو از روی شکم مامانی لمس کنی و باهامون حرف بزنی. وقتی صداتو می شنویم و دستاتو لمس می کنیم امید می گیریم و توی شکم مامانی خوب غذا میخوریم تا رشد کنیم و قوی بشیم و بدنیا بیاییم و زود زود بیاییم پیشت. تو همه سختی ها و مشکلات بابایی ما تکیه گاه ماست. بابایی مهربون روزت مبارک خیلی دوستت داریم.     ...
26 خرداد 1390

مامان من نمی خوام برم مدرسه !!!!!

صبحی مادری برای بیدار کردن پسرش رفت. مادر: پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است. پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه. مادر: دو دلیل به من بگو که نمی خوای بری مدرسه. پسر: یک که همه بچه ها از من بدشون می یاد. دو همه معلم ها از من بدشون می یاد. مادر: اُه خدای من! این که دلیل نمی شه. زود باش تو باید بری به مدرسه. پسر: مامان دو دلیل برام بیار که من باید برم مدرسه؟ * * * * * * * * * * * * * * * مادر: یک تو الآن پنجاه و دو سالته. دوم اینکه تو مدیر مدرسه هستی!! ...
23 خرداد 1390